بیوگرافی شراره عزیزی، زندگی خصوصی و فرزند و همسرش، سن و قد
بیوگرافی شراره عزیزی، زندگی خصوصی و فرزند و همسرش، سن و قد
شراره عزیزی رو می توان بدون شک به عنوان یکی از محبوب ترین مجریان و گزارشگرهای فارسی زبان معرفی کرد که سال ها در شبکه محبوب ایران اینترنشنال فعالیت داشته ولی بیشتر زیر سایه سیما ثابت ، طناز خامه و پانته آ مدیری قرار گرفته است. شراره که در طی چند وقت اخیر محبوبیت بسیار زیادی کسب کرده امیدوار است به عنوان یکی از چهره های اصلی این شبکه معرفی شود.
شراره عزیزی کیست؟
شراره عزیزی در بیست و هشتم اردیبهشت ماه سال هزار و سیصد وپنجاه و نه در آبدانان به دنیا آمده و دو برادر دارد که در سال ۲۰۱۸ با انتشار عکسی کودکی خود و برادرانش که مربوط به نوروز سال ۱۳۷۳ در پایگاه نیرویهوایی آبدانان است ، نوشت:
جنگ بود و ما خیلی نزدیک به آن در مرز ایلام ، پدرم از هشت سال جنگ هفت سال و اندی را در مناطق جنگی خدمت کرد چند هفته بعد از این عکس به پایگاه حمله کردند و ما در خواب و بیداری به جانپناه فرار کردیم اما تمام اعضای خانواده چند همسایه آنطرفتر در بمباران کشته شدند. مادرم دست ما را گرفت و به تهران خانه مادربزرگ رفتیم. پدر ماند و تلفنهای گاه و بیگاه ، ترسی که همیشه با ما و نسل ما باقی ماند. پینوشت؛ عکس را پدرم از من و برادرهام با دوربین لوبیتل گرفت، هنوز دوربینش و تمام عکسهایی که در این سالها از ما گرفت در خانه به یادگار مانده.
نام | شراره عزیزی |
حرفه و علت شهرت | مجری ، خبرنگار |
سن | متولد سال ۱۳۵۹ |
اینستاگرام | دارد |
محل زندگی | لندن |
قد | ۱۶۳ سانتی متر |
وزن | ۶۷ کیلو |
رابطه و ازدواج | متاهل |
فرزند | یک دختر |
عمل زیبایی | دارد |
رنگ چشم | مشکی |
رنگ مو | مشکی |
خالکوبی | ندارد |
اینستاگرام شراره عزیزی
شراره عزیزی از سال ۲۰۱۵ با انتشار اولین عکس خود در اینستاگرام ، فعالیت خود را شروع کرده و پس از مهاجرت با انتشار عکس های از همکاریش با شبکه من و تو توجه مخاطبان را به خود جلب نموده و یکی از کارهای خلاقانه او این است که با انتشار هر عکس با قلمی زیبا به نوشتن کپشن های جذاب می پردازد.
شراره در حال حاضر حدود ۹۰ کا دنبال کننده دارد که عمده فعالیتش انتشار عکس هایی از خود و دخترش و در کنار آن اخبار روز را در صفحه اش پست می کند و همچنین عکس هایی که با همکارانش در شبکه من و تو و پس از آن ایران اینترنشنال انداخته را در صفحه اش قرار داده است. صفحه اینستاگرام شراره با کپشن های خاص جز پر طرفدارترین صفحات مجریان خارج از ایران می باشد.
شراره عزیزی مجری من و تو
شراره عزیزی پس از مهاجرت خود به انگلستان برای مجری گری به شبکه فارسی من و تو پیوست و در اتاق خبر به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه پیشنهاد بهتری از شبکه ایران اینترنشنال گرفت و از شبکه من و تو استعفا داد و برای ادامه کار خود در زمینه گویندگی و مجری گری وارد ایران اینترنشنال تازه تاسیس شد. شراره یکی از مجریان فعال در من و تو بود که بعد از رفتنش از این شبکه طرفدارانش تا مدت ها در زیر پست هایش جویای حالش بودند و از او می خواستند تا دوباره به این شبکه برگردد اما از آنجایی که حقوق او در محیط کاری فعلیش معقول تر هست ، تصمیمی برای بازگشت به من و تو ندارد.
شراره عزیزی و همسرش
شراره عزیزی چند سال پیش ازدواج کرده و آنگونه که در اینستاگرام خود می نویسد عاشق همسرش هست اما هرگز عکسی از او و حتی دخترش به صورت تمام رخ منتشر نکرده و علاقه مند به حفظ حریم خصوصی آنها می باشد. او رابطه خوبی با همسرش دارد و در مورد حمایت او در زمان بارداری و نگهداری دخترشان بسیار صحبت کرده و بارها گفته قدردان وجودت در زندگیم هستم.
عکس های شراره عزیزی
شراره عزیزی مجری خوش چهره شبکه ایران اینترنشنال عکس های بسیاری از خود در صفحه اینستاگرامش قرار داده است که شما به آسانی می تواند آنها را مشاهده کنید و ما برای شما عزیزان چند عکس زیبا از این بانوی نویسنده و گوینده خوش صدا در این بخش آورده ایم.
شراره عزیزی مجری ایران اینترنشنال
شراره عزیزی پس از تاسیس شبکه ایران اینترنشنال به دعوت همکاری از سمت این شبکه پاسخ مثبت داد و در حال حاضر یکی از بهترین گویندگان و مجریان محسوب می شود. امروز یکی از پربیننده ترین برنامه هاییست که شراره مجری آن هست و طی اعتراضات اخیر در ایران او توانسته به خوبی اخبار روز و اتفاقاتی که در ایران رخ می دهد را پوشش دهد و آرزوی ایرانی آزاد را دارد و در مورد کشته شدن مهسا امینی نوشت: در ایران بارها از گشت ارشاد تذکر حجاب گرفتم، یکبار زمانی که موهای ژلزده یک پسر نوجوان را با آب کلمنشان شستند اعتراض کردم و فریاد زدم و پسرک را که مثل بید میلرزید داخل یک تاکسی کردم که به خانه برود. خشم و حقارت زندگی بدون کرامت انسانی سنگین و دردناک است. ما به این دنیا نیامدیم که در چارچوب تنگ شما جا شویم. زنده بودن در این بیداد پهناور نامش «زندگی» نیست.
شراره عزیزی کجاست؟
شراره پس از گرفتن مدرک دانشگاهی خود برای ادامه زندگی و فعالیت کاریش به انگلستان مهاجرت می کند و در حال حاضر در لندن در کنار همسر و دخترش زندگی می کند.
شراره عزیزی چند سالشه
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم ، شراره عزیزی در بیست و هشتم اردیبهشت سال هزار وسیصد و پنجاه و نه در آبدانان در خانواده ای پنج نفره به دنیا آمد که دارای یک برادر بزرگتر و دیگری کوچکتر از او می باشد.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی نیلوفر پور ابراهیم، زندگی شخصی و ناگفته هایش، سن و قد
زایمان شراره عزیزی
شراره عزیزی زمانی که دختر خود را باردار بود ، تا ماه آخر بارداریش به محل کار خود آمده و به اجرای برنامه می پرداخت و این کار بینندگان را متعجب کرده بود و او با این کار نشان داد که زنی قوی و مستقل می باشد و اگر به صفحه او در اینستاگرام نگاه کنید ، عکس هایی از زمان بارداری و بودن در محیط کارش وجود دارد که در کپشن به توضیحات دقیقی از آنچه رخ داده پرداخته است.
پاهای شراره عزیزی
برخی از مردان علاقه بسیاری به پاهای بانوان دارند و از آنجایی که شراره عزیزی به گفته دنبال کننده های او در اینستاگرام پاهای بسیار جذابی دارد ایرانی ها دوست دارند تصویری از پاهای او را مشاهده کنند. در این بخش برای شما دنبال کننده های عزیز تصویری از پاهای این مجری محبوب را به تصویر می کشیم.
تجربه زندگی شراره عزیزی در تهران
شراره عزیزی بارها از خاطرات و تجربه زندگی خود در ایران ، خصوصا شهر تهران صحبت کرده که تلخ ترین آنها مرگ پدرش بوده اما او با انتشار عکسی در کنار شهر فرنگ در صفحه اینستاگرامش نوشت:روزی روزگاری تهران، برج میلاد
زندگیم در یک مثلث خلاصه شده بود، هفت صبح مقنعه به سر بیرون میزدم با مترو و تاکسی خودم رو به خیابان طالقانی میرساندم سرکار، بعد از کار میکوبیدم میرفتم تا به ضلع دیگر مثلث برسم دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در سه راه ضرابخانه، کلاس و کتابخانه و تحویل درس و مشق و بعد ضلع سوم را میکوبیدم تا به خانه باز گردم در غرب تهران.
تقریبا هر روز از اتوبان همت رد میشدم. از کنار برج میلاد اما همیشه اینقدر خسته بودم که در حال چرت زدن بودم، فقط زمانهایی که آقای نامحترمی خودش رو ول میکرد رو صندلی خودم رو جمع میکردم و میچسباندم به در و هوشیار منتظر بودم تا به مقصد برسم. بیشتر وقتها فرهاد گوش میکردم یا فریدون فروغی و خیالم را پرواز میدادم. به روزی که پذیرش گرفتم، ویزا گرفتم و بلیط گرفتم. به پولی که با هشت سال کار کردن سخت جمع کرده بودم و اینکه چقدر کفاف زندگی دانشجویی را میدهد. به تنهایی، به کار دانشجویی و از همه مهمتر به تهران بدون من. شهری که در آن بزرگ شدم اما او با رویاهای من بزرگ نشد. شهری که منِ زن در آن احترام نداشتم. آزار میدیدم، متلک میشنیدم، حجاب اجباری بر سرم بود. درهای ورزشگاههایش به رویم بسته بود، دوچرخه و موتور برایم ممنوع بود، حتی خیابانهایش برای دویدن و ورزش کردنم امن نبود. تهرانی که من دوستش داشتم اما او مرا دوست نداشت.
مطالب مرتبط پیشنهادی: